جدول جو
جدول جو

معنی تم تو - جستجوی لغت در جدول جو

تم تو
حرارت ناشی از بخار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ تُ)
سماق که به فارسی تتم گویند. (منتهی الارب). سماق. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و به کسر هر دوی فوقانی (ت ت ) به عربی سماق را گویند که در آش و طعام کنند. (برهان). رجوع به سماق و تحفۀ حکیم مؤمن و گیاه شناسی ثابتی ص 173 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
دهی از بخش روانسر است که در شهرستان سنندج واقع است و 315 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تحرک، جنبش
فرهنگ گویش مازندرانی
غم و غصه، رنج و اندوه، بی تابی ناشی از رنج، حرارت و تف
فرهنگ گویش مازندرانی
تب بدن، در مقام تنبلی به کسی گفته می شود
فرهنگ گویش مازندرانی